بهترین Soundtrack برای کدوم بازیه؟
موسیقی متن یا Soundtrack بازی ها نقش خیلی مهمی در تاثیر گذاری یک بازی ایفا میکنند، از همان ابتدا با موسیقی های اولیه و ساده تا امروزه که به گروه های ارکستر و کُر رسیده است. بیشتر بار صحنه های احساسی و حساس بازی روی موسیقی متن آن است، صحنه های غم انگیز یا حماسی یا ترسناک بدون داشتن موسقی متن خوب آنچنان که باید تاثیر گذار نمیشدند.
مثلا آن سکانسی که جوئل در Last Of Us الی را بغل کرده و از بیمارستان فرار میکند را تصور کنید، باورنکردنی است.
وضعیت طوری شده است که بازی های جدید را پیشنهاد میشود بدون داشتن یک هدفون مناسب بازی نکنید، چون که موسیقی و Soundtrack آن را نمیتوانید تمام و کمال احساس کنید. خلاصه در این وضعیت ما تصمیم گرفتیم 10 تا از این بازی ها که Soundtrack فوق العاده ای دارند را معرفی کنیم.
(توجه: این لیست به ترتیب خاصی نیست)

Final Fantasy 7
اگرچه Final Fantasy 7 ممکن است یک انتخاب کاملاً واضح در این سری باشد، اما از نظر احساسی Soundtrack قوی و صمیمانه ای دارد که دوست نداشتن آن سخت است. نه تنها این، بلکه هدف بازی را به خوبی درک می کند. طبیعت آتشین اما شوخ Barrets از طریق «Barret’s theme» به تصویر کشیده میشود، در حالی که احساسات دروننگرای غمانگیز Aerithاز طریق «Aerith’s Theme» به شیوههایی نشان داده میشوند که بیان آنها با کلمات دشوار است. همانطور که به کاوش میپردازید و دنیای بزرگتر و در نهایت خوشبینانه اطرافتان را میبینید، موضوع اصلی Final Fantasy 7 نه تنها شما را همراهی میکند، بلکه شما را غرق میکند و حتی پس از صد ها ساعت شما را رها نخواهد کرد.

The Last of Us
در حالی که The Last of Us به طور گسترده ای به عنوان یک شاهکار بازی شناخته می شود، Soundtrack دلهره آور Gustavo Santaolalla به هیچ وجه کم اهمیت نیست. تکنوازی های ویرانگر ویولن سل، سازهای کوبه ای و سیم های گیتار nylon، قدرت احساسی را القا می کنند که باید لازمه همه بازی های پسا آخرالزمانی باشد.
مانند بهترین آهنگسازان معاصر، Gustavo Santaolalla از حس استادانه خویشتن داری استفاده می کند. این سکوت است که حس واقعی وحشت را به اینجا می آورد. یکی از بهترین موسیقیهای متن بازیهای ویدیویی که تا کنون ساخته شده است و تلاش استادانه دیگری را در ادامه آن دنبال کرد.

The Legend of Zelda: Ocarina of Time
بین Ocarina of Time، Super Mario Bros، Star Fox و بسیاری از عناوین دیگر، جدا کردن Nintendo از آهنگساز MVP آنها، Koji Kondo، دشوار است. در طول این سالها، او هرگز در کنار هم قرار دادن ملودیهایی که در عین سادگی جذاب بودند شکست نخورد؛ سکانسهایی که حتی بالاترین کلاس موسیقیدانان پاپ را هم به تحسین وا میداشت.
Ocarina of Time واقعا دو Soundtrack مختلف داشت؛ یک آن چیزی که با ماجراهای پرهیاهو، شاد و خوش شانس Link جوان سر و کار داشت و دیگری آهنگ های اغلب غم انگیزی که در Hyrule سرکوب شده ظاهر می شد و با Link مسن تر ارتباط داشت.

Minecraft
زمانی که Daniel Rosenfeld و Markus Persson به ترتیب در حال نوشتن موسیقی و توسعه Minecraft بودند، باید تعجب کنید که آیا آنها تصوری از جادوی خود داشتند یا خیر. اکنون با بیش از 230 میلیون فروش، تصور بازیای که به اندازه Minecraft ساعتهای زیادی را بازیکنان در آن صرف میکنند، دشوار است.
همچنین تصور اینکه بازیکنان برای هزاران و هزاران ساعت بدون ترکیبهای زیبا و ظریف این Soundtrack، بازی را باید ادامه میدادند سخت است. هنگامی که بازیکن به دنبال الماس می گشت، از زامبی ها فرار می کرد، یا فقط برای لحظه ای می نشست و مناظر پیکسلی را تماشا می کرد، OST همیشه آنجا بود تا این تجربه را کمی خاص تر کند.
Soundtrack این بازی در عین سادگی، جذاب بود.

Ico
سونی همیشه در خط مقدم پر کردن شکاف بین بازی های ویدیویی و سینما بوده است. عناوین First-Party آنها معمولاً سعی می کنند داستانی عمیق و احساسی را بیان کنند و برای دستیابی به این هدف از هیچ هزینه ای دریغ نمی کنند. بدیهی است که Soundtrack نقش مهمی ایفا می کند و بنابراین احتمالاً تعجبی نخواهد داشت که تعدادی از عناوین آنها به بالای این لیست صعود کنند.
Ico، نشان میدهد که این فلسفه در صورت اجرای موفقیتآمیز چقدر میتواند قانعکننده باشد. Ico که اغلب به عنوان یک نمونه کلیدی از «بازیهای ویدیویی به عنوان هنر» قرار میگیرد، مسیری را ایجاد کرد که بسیاری از آن زمان تلاش کردهاند آن را دنبال کنند.
موسیقی Michiru Oshima در اینجا بسیار مهم است و علیرغم محدودیت آن، به خوبی قدرت موسیقی را در بازی های ویدیویی نشان می دهد.